۱۳۹۱ مهر ۲۰, پنجشنبه

این میل مبهم فرار از روزمرگی...

Oblomov Cover.jpgخودشون رو کشتن که تاریخ امروز 10/11/12 شده! یه علم هم دارن واسش: numerology! خداییش چندتا از این تاریخها دیدیم که قراره در هر قرن یه دفعه اتفاق بیفته؟ خوب آخه آدم حسابی اولاً یه تاریخ الکی مثل 8/5/12 هم در هزار سال یه دفعه اتفاق میفته. ثانیاً آخه اگه همین تاریخ رو مثل اروپایی ها (یعنی مثل آدم) بنویسی میشه 11/10/12 و به جاش ده نوامبر همینی میشه کهالان تو امریکا هست (برای دوستانی که شاید ندونن: امریکاییها تنها ملتی هستن که ماه رو قبل از روز مینویسن!). از اون هم بالاتر اگه کلاً مبدا تاریخ رو عوض کنی... یادتونه ملت سر 8/8/88 تو ایران چه قشقرقی راه انداختن؟ ابلوموف کبیر (یادش بخیر) می گفت زمستونهایی که هوا سرد باشه میگن عجب افتضاحی. ما از بچگی زمستون به این سردی ندیده بودیم. وقتی سرد نباشه میگن امسال اصلاً زمستون نیست. برف بیاد می گن امسال همش برف پارو کردیم. نیاد میگن عجب بی برکته...راستش اینه که تو زندگی خیلی از ماها نهایت کاریه که میشه برای فرار از روزمرگی کرد... که بگیم "این بار متفاوت بود"!
*عنوان نوشته برگرفته شده از فیلم  این میل مبهم هوس (لوئیس بونوئل).

۱۳۹۱ مرداد ۲۷, جمعه

چگونه یادگرفتم از نگرانی دست بردارم و عاشق تایم لاین فیسبوک شوم!

البته بر همگان واضح و مبرهن است که تیم فیس بوک عقلشان از بنده و شما بیشتر می رسید که  تایم لاین را درست کردند و هیچ رقم ادای دموکراسی در نیاوردند که حالا بپرسند من تایم لاین دوست دارم یا ندارم. ما یک پسرخاله هم داریم که می گوید کلاً دمکراسی متعلق به افراد معلوم الحال می باشد که می خواهند اداهای نیمه روشن فکرانه از خود در بکنند. فقط برای یک نمونه مزایا عبارتند از اینکه تایم لاین به ما اجازه می دهد که کاور درست کنیم برای خودمان. آنوقت کاور خودش هزار جور حسنهای مفید دارد که به شرح زیر می باشد: 1- میتوانید در کاور خویش عکس تمام رخ زیبای خود را گذاشته و در پروفایل عکس نیم رخ بنهید. 2- میتوانید در کاور عکس نیم رخ  زیبای خود را نهاده و در پروفایل عکس تمام رخ بگذارید.  3- میتوانید کاور خود را اختصاص دهید به هیکل رعنای خویش به شکل دراز کش که صد البته قسمتهایی از آن که با عمل جراحی به منصه ظهور رسیده کمی تا قسمتی ناپوشیده باشد. اگر هم هنوز به منصه ظهور نرسیده اند پسرخاله ما فتوشاپ بلد است و عکسی دو هزار تومان بیشتر اخذ نمی نماید تا آنها را به شکل تضمینی به منصه ظهور برساند. 4- می توانید در پروفایل عکس تنهای خودتان را بگذارید، و در کاور عکس خودتان با "ایشان" که عاشقانه در مقابل تاج محل ایستاده، غروب خورشید را در دوردست به نظاره نشسته اید. پرندگان در حال پرواز فراموش نشود. 5- می توان در کاور تاریخ ده هزاره ساله تمدن ایران عزیز را همراه با مراحل تبدیل دستار و عمامه ابن سینا به لباس فارغ التحصیلی گنجاند. لطفاً حتماً  عبارت "خلیج همیشه سرسبز فارس" را در پس زمینه فراموش نکنید که مدیر عامل گوگل بخواند و عبرت بگیرد.  6- بعله شما هم اکنون دو عکس دارید که می توانید تند و تند آنان را تغییر داده دوستانتان را محظوظ کنید. این بود انشای امروز در باب مزایای تایم لاین. 
مرکب در قلم مانند آب است/خجالت می کشم پروفایلم خراب است!

۱۳۹۱ مرداد ۴, چهارشنبه

بانو سکینه الیزابت اسکندری پشت کوهی ("می می")

حوصله ام سر رفته بود و داشتم تو فیس بوک می چرخیدم. یکی دو تا پروفایل هست که همیشه اینطور موقعها بهشون سر می زنم. یکیشون مال یه دختریه که  کل سیستمش بازسازی شده و البته خیلی اصرار داره خودش و اطرافیانش که بگن همش طبیعیه! (بابا حیف نیست؟ مردم یه رینگ ماشین عوض می کنن کلی باهاش پز می دن، این یکی که رینگ و زاپاس و صندوق عقبش با هم عوض شده!) این بابا یه سال نیست اومده امریکا و انگلسیش در حد آسپیران غیاث آبادیه ولی یه "میدل نیم" امریکایی هم داره (مثلاً اسمش هست "سکینه الیزابت اسکندری پشت کوهی"! ولی دوستاش بهش می گن می می) پستهاش هم در بست همینه که "نازی من عاشق تو ام" بعد نازی جواب داده "تو زیباترینی می می"، "بوس بوس بوس"، ملوسکم تو این عکس عین عروسکی" بعد واسه هم قلب و اینا فرستادن. عکس هم که نگو خداست: می می در حالیکه زاپاس تعویض شده اش با پیچ و مخلفات بیرونه در حال دوچرخه سواری، سری کامل عکسهای بانو با سگ ملوس در پوزیشنهای محتلف (فکر بد نکنین!) الی آخر... حالا فکر کنین که من وسط این پستها یه مقاله علمی می بینم که می می شیر کرده در مورد دارویی که گروه ما داره روش کار می کنه، اونم مقاله ای که ندیده بودم (و در واقع کوتاهی من بوده که miss کرده بودمش)... .باز هم العفو ای آقای زاکربرگ!

۱۳۹۱ خرداد ۳۱, چهارشنبه

مارک زاکربرگ: العفو!

جناب آقای زاکربرگ
انشالله که حالتان خوب است و اوضاع بر وفق مراد. می دانم که مختصر کسالتی بعد از فروش نرفتن سهام فیسبوک داشتید که امیدوارم مرتفع شده باشد. بنده در همینجا می خواهم مراتب پوزشم را ابراز کنم و اگر حتی ضره ای (عمداً غلط نوشتم: مارک زاکربرگ که دیکته فارسی بلد نیست، امروزها هم مد است که همه در اینترنت و به خصوص فیس بوک راجه به (!) همه چیز غلط غلوط بنویسند.) خلاصه اگر ذره ای (عمداً درست نوشتم: امروزها همه راجع به همه چیز دیکته هایشان را غلط و درست قاطی می نویسند!) در این سقوط قیمت به دلیل نوشته هایم (مثل این و این) نقش داشتم بگویم حاضرم جبران کنم. تا به حال پیش نیامده بود که تلفنم را در ازبکستان گم کنم و آن یکی تلفنم آنتن ندهد (چون کلاً ازبکستان مدلش همین است!) و اتاق هم اینترنت نداشته باشد و سرعت اینترنت لابی آنقدر کم باشد که فقط فیس بوک لود شود (جان خودم می دانستید در تاشکند فیس بوک از گوگل زودتر لود میشود؟ بروید پزش را بدهید و پایین برگه سهامتان بنویسید که فروش برود!) و از همه مهمتر (به جان خودم کلاً به همین خاطر نوشتم این متن را): فیس بوک پیامتان را مستقیم بفرستد برای تلفن طرف در آن سوی دنیا که حتی اگر پای اینترنت نبود هم انگار دارید اس ام اس بازی می کنید!
خلاصه العفو!
بعد التحریر: اگر می شد این دوست ما را که یک روز در میان عکس سگش، نامزدش و سینه های عمل کرده اش را توی صفحه اش می گذارد قانع کنید یک کم کوتاه بیاید دیگر در بست مخلص بودیم!

۱۳۹۱ خرداد ۲۴, چهارشنبه

بازهم صورتنامه!

این متن رو از وبلاگ نسوان مطلقه معلقه ورداشتم. اصلش رو می تونین اینجا بخونین ولی این نتیجه گیریش خیلی عالیه:
"...اون چیزی که آزارم میده سطحی شدن خودم در برخورد با آدمهایی هست که در گذشته نه خیلی دور باهاشون دوست بودم، اینقدر دوست که خوشی اونها خوشحالم میکرد و دردشون ناراحتم. حالا دیگه در برخورد با وضعیت دوستام نه خیلی خوشحال میشم، نه ناراحت. انگار فیس بوک هر بار توی صورتم میزنه  که زندگی تکرار یک سری وقایع ثابت است، بالاخره هر روز تولد یکی هست، یکی بچه اش یک شیرین کاری کرده، یکی یک جای جدید رفته، یکی یک چیز نو تجربه کرده، یکی به یک موضوع جالب برخورد کرده.
تکراری بودن نوع اطلاعاتش در یک بازه زمانی به یک طرف، حجم اطلاعاتش  به یک طرف دیگر، اگر هم حسی بهم دست بده ظرف سی ثانیه تغییر میکنه،  فرصت بیشتری نیست، باید برسم همه رو بخونم، باید برسم پای عکسها لایک بزنم، بعضا کامنت بگذارم و برم سراغ نفر بعدی. گاهی هم پیش میاد که یکی خبر مرگ یا بیماری یکی از عزیزانش را مینویسه  و من هنوز اندوه اون را خوب هضم نکرده، کامنت هم دردیم خشک نشده، برای نامزد شدن اون یکی آرزوی خوشبختی میکنم، تولد یکی دیگر رو تبریک میگم.
فیس بوک باعث شد که از حال همه خبر داشته باشم، بدون عمق و در سطحی گسترده، و متاسفانه باعث شد کمتر دلم برای دوستانم تنگ بشه، این حس همیشه در دسترس بودن، اون حس عمیق دلتنگی رو نابود کرد. خیلی پیش میاید که چراغ هر دو نفرمون روشنه، ولی با هم چت نمیکنیم، از حال هم با خبر نمیشیم چون میدونیم فردا هم میتونیم همین جا همدیگر رو ببینیم….."

۱۳۹۱ اردیبهشت ۴, دوشنبه

دیدین بعضی جاها از این تعریفها می کنن که جهان سوم یعنی جایی که... مثل این یکی.
منم از دیروز یه تعریف پیدا کردم: جهان سوم یعنی جایی که اگه بخوای موسیقی سنتیش رو گوش کنی یا آخرین فیلم کارگردانهاش رو ببینی باید بری امریکا!

۱۳۹۱ فروردین ۳۰, چهارشنبه

می دونی سخت ترین کارها و درست ترینشون معمولاً یکی هستن؟ هیچ چیز معنی داری راحت نیست. کلمه راحت وارد زندگی آدمهای بالغ نمیشه.
مایکل کین در "هواشناس"

دلبر، دلبر...

به ماه عارضت...

۱۳۹۱ فروردین ۲, چهارشنبه

ایمیل سال نو مبارکی!

دوست عزیزی که این ایمیل را میگیری،
اگر ایرانی هستی برایت 365 روز پر از سبزه، 52 هفته مملو از سنبل، 12 ماه سرشار از سکه و 1 سال سربلندی آرزو می کنم. اگر آدم عوضیی هستی یا اخیراً با هم دعوا کردیم و من حواسم نبوده و این ایمیل را برایت زده ام لطفاً خودت جای موارد فوق را به ترتیب با سوسک، سنبل دوستعلی، سیخ داغ و سردرد عوض کن.
If you are not Iranian: Nowruz very important and Bastani, and we invented calender! So we send message every yer happy with Obama. Iran culture very old and Asghar Farhadi Oscar and Shirin Ebadi Nobel. Hapy NEW yer with Khalije hamishe sarsabze Fars!
لطفاً اگر ایمیل شما عوض شده عدد یک، اگر مرا نمی شناسید عدد دو و اگر نمی خواهید دیگر از من ایمیل دریافت کنید عدد سه را شماره گیری فرمایید. در غیر این صورت روی خط بمانید تا یکی از اپراتورها جوابتان را بدهد.

۱۳۹۰ اسفند ۲۶, جمعه

نظر خواهی

من امروز این ایمیل رو (که بدون هیچ تغییری اینجا میارم) از یه فرد ناشناس گرفتم. به نظرتون من و این خانم آینده ای داریم یا نه؟ لطفاً جوابهای خود رو با کمک Google Translate به روسی یا مغولی ارسال کنید!
"سلام عزیزم،
نام من ... است آلیسا، من در شما علاقه مند برای دوستی اگر من، جز توسط شما خوش آمد بوده است. اگر شما هم همان احساس را و سپس شما نیز می توانید به من برای معرفی بهتر با ایمیل من با خود آدرس ایمیل شخصی شما با ما تماس بگیرید. لطفا من، خیلی متاسفم اگر من از شما شرم آور با ایمیل من، اما من در سراسرایمیل خود را در آمد و تصمیم گرفتم تا با هم آشنا شویم. من خودم پس از پاسخ شما به ایمیل من توضیح داده همراه باعکس من تشکر برای درک شما
سلامتی،
آلیسا "

۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

حالمان را بهتر کردید

چون قبلاً خوبش کرده بودید ....
و ایضاً جگرمان حال آمد که هم خوب حرف زدید وهم یک فرشته روی فرش قرمز آوردید... 

۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

کنسرت خوب، کنسرت بهتر

کنسرت عالی: دلتان نمی خواهد تمام شود، هی کف می زنید و درخواست تکرار می کنید. از سالن که بیرون می آیید آهنگها را زمزمه می کنید و دلتان نمی خواهد چیز دیگری گوش کنید.
کنسرت خوب: یکی- دو آنکور کافی است. سی دی آهنگها را می خرید تا بعداً دوباره گوش کنید.
کنسرت کمتر خوب (!): منتظرید تمام شود و ساعت را نگاه می کنید. بعد از کنسرت می روید سی دی اجرای قبلی را گوش می کنید و خدا را شکر می کنید که هنوز همایون جوان است!

۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

حالا من هیچی نمی نویسم، شماها نباید یه چیزی بگین؟؟

از یادداشتهای یک وبلاگ نویس نیازمند توجه دیگران!

۱۳۹۰ دی ۲۹, پنجشنبه

حال‌مان را خوب كرديد


رفتم یه بسته پست کنم. مسئول باجه گفت کشور مقصد کجاست گفتم ایران ایناها و اضافه کردم همونی که گلدن گلوب برد دیشب. روی مونیتور دنبال تعرفه گشت و در حال جستجو تکرار می کرد آی رَن... آی رَن... گفتم نه "ای-ران" ببین شنیدی که دیشب مدونا هم درست گفت. درستش ایرانه. خیلی حال کردم که برای اولین بار خیالم راحت بود که اسم درست کشورم همونیه که من می گم نه اونی که این خانم چشم بادومی با اون لهجه افتضاحش تلفظ می کنه.... نگفتم هیچ کدوم از اینا رو... فقط تو ذهنم بود. خانومه نگاهی کرد و ماژیکش رو در آورد: از این به بعد اسم کشور رو درشت بنویس اینطوری: ایران.

۱۳۹۰ دی ۲۱, چهارشنبه

من از دوستت دارم

از تو سخن از به آرامی
از تو سخن از به تو گفتن
از تو سخن از به آزادی
وقتی سخن از تو می گویم
از عاشق از عارفانه می گویم
از دوستت دارم
از خواهم داشت
از فكر عبور در به تنهایی
من با گذر از دل تو می كردم
من با سفر سیاه چشم تو زیباست خواهم زیست
من با به تمنای تو خواهم ماند
من با سخن از تو خواهم خواند
ما خاطره از شبانه می گیریم
ما خاطره از گریختن در یاد
از لذت ارمغان در پنهان
ما خاطره ایم از به نجواها 
من دوست دارم از تو بگویم را
ای جلوه ی از به آرامی
من دوست دارم از تو شنیدن را
تو لذت نادر شنیدن باش
تو از به شباهت از به زیبایی
بر دیده تشنه ام تو دیدن باش
یدالله رویایی
-----
با تشکر از نیلوفر عزیز به خاطر یادآوریش و دوست عزیزی که اولین بار این شعر را به من آموخت... 9 سال پیش...