۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

حالمان را بهتر کردید

چون قبلاً خوبش کرده بودید ....
و ایضاً جگرمان حال آمد که هم خوب حرف زدید وهم یک فرشته روی فرش قرمز آوردید... 

۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

کنسرت خوب، کنسرت بهتر

کنسرت عالی: دلتان نمی خواهد تمام شود، هی کف می زنید و درخواست تکرار می کنید. از سالن که بیرون می آیید آهنگها را زمزمه می کنید و دلتان نمی خواهد چیز دیگری گوش کنید.
کنسرت خوب: یکی- دو آنکور کافی است. سی دی آهنگها را می خرید تا بعداً دوباره گوش کنید.
کنسرت کمتر خوب (!): منتظرید تمام شود و ساعت را نگاه می کنید. بعد از کنسرت می روید سی دی اجرای قبلی را گوش می کنید و خدا را شکر می کنید که هنوز همایون جوان است!

۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

حالا من هیچی نمی نویسم، شماها نباید یه چیزی بگین؟؟

از یادداشتهای یک وبلاگ نویس نیازمند توجه دیگران!