۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۰, چهارشنبه

گپ ويژه SARS به روز شد.
مي بينم حواست نيست

نديدي دختر زيبايي رو که توي تاکسي کنارت نشسته بود. اشکاش رو نديدي؟ نامه اي که دستش بود چي؟ چشمت رو بسته بودي؟
شنيدي که راننده تموم راه آهنگ گوگوش زمزمه مي کرد؟ ديدي بشکن هم مي زد؟ يا گوشات رو هم گرفته بودي؟
دماغت کيپ بود يا بوي ياسها رو شنيدي وقتي ماشين پيچيد تو کوچه؟
اگه اينها رو نميبيني يا نميشنوي پس براي چي زنده اي؟
به چي چسبيدي؟ چرا ذهنت همش توي لاشه هاي متعفن زميني پرسه مي زنه؟ چرا پر نمي زني؟ بالهاتو چي کار کردي..؟
*****
همه چيز رو که نبايد با چشم سر ديد.
گاهي يه پيراهن بافتني بنفش يقه گرد رو با چشم دل مي بينيم.
گاهي تکه هاي تصوير شونه هايي رو که با گفتن "نمي دونم" بالا انداخته ميشن از روي خاطراتمون کنار هم مي چينيم.
گاهي به جاي خيلي حرفها ميگيم "خداحافظ"...

۱۳۸۲ اردیبهشت ۹, سه‌شنبه

۱۳۸۲ اردیبهشت ۷, یکشنبه

گپ ويژه SARS به روز شد.

۱۳۸۲ اردیبهشت ۶, شنبه

اگه يه روز بري سفر...

وقتي از اون در رد شدين ديگه دلتون مال هر کي باشه، جسمتون مال ما نيست...
تو چمدونهاتون چي دارين مي برين از خاطرات ما، جووني ما، يادگاريهاي ما که همتون اضافه بار دارين...؟
وقتي چشماتون بالاي پله برقي ناپديد ميشه، کي ميدونه که تا وقتي ما دوباره انعکاس خودمون رو تو خيسيشون ببينيم چه بر سرمون اومده...؟
وقتي دستتون رو به علامت خداحافظي تکون ميدين، فکر نمي کنين براي فشردن دوباره اون دستا چه قدر بايد حسرت بکشيم...؟

گفتي هنوز گرمه. راست مي گي وقتي غمش "جا به جا" شد چي؟
گفتي خدا به اون صبر بده چون ما دورمون شلوغه، اونه که تنهاست. ولي مگه کسي ميتونه جاي کس ديگه اي رو بگيره؟
راست گفتي: بر جد و آبادشون لعنت!

قول بدين وقتي برگشتين بهمون خبر بدين.
قول بدين ديگه بي خبر تنهامون نذارين.
قول بده وقتي برگشتي اين آهنگ رو بالاخره بعد از يه عمر حفظ شده باشي که يه بار از اول تا آخر درست بزنيش...

"...اگه بازم دلت مي خواد، يار يکديگر باشيم
مثال ايام قديم، بشينيم و سحر پاشيم..."

۱۳۸۲ اردیبهشت ۴, پنجشنبه

گپ ويژه SARS به روز شد.
از وبلاگشهر و چيزهاي ديگر

من هي به اين دوستم گفتم بشين يه وبلاگ خوب در مورد زندگي در کانادا بنويس. از ديد يه آدمي که وارد اون (به قول خودشون) کاميونيتي شده و مي تونه زشتي و زيباييش رو درست ببينه. به خرجش نرفت که نرفت. بفرما: اينهم وبلاگ يه نفر از تورنتو با اسم با مسماي "زندگي دوگانه انانا":
"سرگرمي هاي مردمان همه جهان گويي همان تو پ قلقلي است .هرچند توپش چندان هم قلقلي نباشد. "
"با همه توانم براي رسوخ به فرهنگ سرزمين ميزبانم تلاش ميکنم. از وسواس هاي بسياري دست شسته ام (از جمله آب کشيدن کف حمام) و لهجه غليظ ايرلندي تبارها را تقليد ميکنم. اما هنوز خبري از ايران پريشانم ميکند .آن پاره وانهاده را بايد کاريش کرد. "
*****
آليس خانم برگشتند. يعني تصميم گرفتند به شگفتزار برگردند و بازهم بنويسند. به اميد اينکه اين سفر طولاني تر از معمول خستگي شونو در کرده باشه.
*****
"نويسنده وبلاگ گپ اينقدر درباره SARS نوشت كه همگان به تنگ آمدند !!! و به ناگه گپ ويژه سارس متولد شد !"-روايت سرکار نازبانو خانم از تولد گپ ويژه SARS.
*****
اينهم يه کاريکاتور بامزه برره اي-آمريکايي در باره جنگ از نويسنده وبلاگ غلاف تمام فلزي که در ضمن از کاريکاتوريستهاي وبلاگ فعلاً در انتظار دات کام شدن بن بست هستند.
*****
و سرانجام: شعر فروغ با صداي فروغ (باز هم با تشکر از ژاله) تولدي ديگر رو که همه دوست دارين نه؟
*****
يعني ميشه يه جمعه تعطيل باشم؟

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲, سه‌شنبه

گپ ويژه SARS به روز شد.
هوس قمار ديگر

داشتم با راديو ور ميرفتم که پيداش شد. با يه خودکار مشکي زد پشت پنجره و چيزي گفت که نفهميدم. اشاره کردم بياد تو. اومد و نشست کنارم. "مزاحم نيستم؟" نبود. "کمکم مي کني يه نامه بنويسم؟ واسه ...؟" گفتم "باشه ولي من تو اين چيزا سر رشته ندارم." گفت "اشکالي نداره. تو فقط کمک کن." بعد مکثي کرد و پرسيد "انزجار رو با چي مي نويسن؟" گفتم. کمي نوشت و باز پرسيد "عق با عينه ديگه؟" گفتم "آره. ولي مگه اين نامه عاشقانه نيست؟" گفت "مگه آدم نمي تونه از معشوقش متنفر باشه؟" چشماش برق ميزد "واقعاً ازش عقم ميگيره." بعد سرخ شد و من من کنان ادامه داد "مي دونم تو دلت چي مي گي. باورت نميشه يه دختر 20 ساله اهل کتاب و موسيقي اينقدر ديکته اش بد باشه..." يه نگاه به راديوي توي دستم کرد. "مزاحمت شدم. من ديگه بايد برم." و رفت...
*****
"سلام!" سرم رو از روي کتاب بلند کردم:"سلام". پرسيد: "کمکم مي کني؟" خودکارش آبي بود. اين يعني دوباره با معشوق سر لطف اومده بود. "البته اگه زحمتي نيست." مثل هميشه نبود. کنار گذاشتن کتاب زياد سخت نبود. تمامش رو ديگه حفظ بودم. اولين سوالش گيجم کرد "فاضلاب با ضاده ديگه؟" بعد که حيرتم رو ديد گفت "نه بابا. دارم شرح ميدم که خيابون روبرو رو براي چي کندن." پنج دقيقه بعد پرسيد "آب خنک دارين؟" گفتم ميارم. گفت "نه خودم..." هميشه دلش مي خواست همه کارها رو خودش بکنه. وقتي رفت بيرون چشمم به نامه افتاد. نوشته بود "خنک آن قماربازي که بباخت هرچه بودش..." کنجکاو شدم بدونم اينو براي چي نوشته. تا خواستم دقيقتر بخونم صداي پاش بلند شد. خودم رو عقب کشيدم. اومد تو و يه چشمک بهم زد و گفت "اشکال نداره. من هم جاي تو بودم دلم مي خواست بخونمش." خداي من! چطور از پشت ديوار هم ميديد؟
*****
هميشه همينطور بود. مي آمد، چند دقيقه مي نشست، اشکالات ديکته اي ميپرسيد و بعد غيبش ميزد. روز معلم برداشت يه گل رز از باغچه چيد و روش يه کارت چسبوند که نوشته بود "به مولم عزيزم!" زيرش اضافه کرده بود "معلم رو عمداً غلط نوشتم. ايهام دارد!" وقتي يادداشت رو برداشتم، يه خار تو دستم فرو رفت. واقعاً مطمئن نبودم ديکته اش بده...
*****
اونروز خودکار و کاغذ دستش نبود. عصباني بود. گفت "ديگه نمي نويسم. خسته شدم. مي خوام يه کم تو واقعيت زندگي کنم. تا کي عمرم رو بگذارم سر نامه هايي که معلوم نيست سر از کدوم سطل خاکروبه در ميارن؟ تازه همش مزاحم تو هم هستم." گفتم اينطور نيست. ولي به نظر ميومد گوش نميده. ميدونستم دليل واقعيش اين آخري نيست. داشت تعارف مي کرد. چايي براش ريختم. بدون توجه مثل کسي که داره وظيفه اي رو انجام ميده سر کشيد و رفت.
*****
سه روز بود نديده بودمش. دلم تنگ شده بود و يه کم نگران. تا نصف شب نشستم فيلم ديدم. هر وقت دلم مي گرفت اين کار رو مي کردم. صبح با صداي ضربه اي که به پنجره خورد از خواب پريدم. بين خواب و بيداري فکر کردم اين چه پرنده مهاجري ميتونه باشه که راهش رو گم کرده. سرم رو برگردوندم طرف پنجره و تو هاله اي از رويا ديدمش که يه ورق کاغذ سفيد و يه خودکار آبي رو تو هوا تکون ميده و لبخند شيريني تموم صورتش رو پر کرده. از رو لباش خوندم که مي گفت "کمکم مي کني يه نامه بنويسم؟"

۱۳۸۲ فروردین ۳۱, یکشنبه

آخرين اخبار اپيدمي سارس در گپ ويژه SARS
رواق منظر چشم من آشيانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست.

۱۳۸۲ فروردین ۳۰, شنبه

اگه گمان کردين اين جريان به معني تسليم در مقابل حرف و نقلها و کوتاه آمدن در برابر گروه فشار (!) است اشتباه کردين. از همون اول که نوشتن در مورد سارس رو شروع کردم به اين فکر بودم که مطالب خبري مربوط به اپيدمي با لحن و محتواي گپ که اساساً خودموني و دوستانه است، تضاد داره. براي همين تصميم گرفتم در نبود وبلاگ ديگه اي که به طور تخصصي به سارس بپردازه، حساب گپ دوستانه خودمون رو از SARS جدا کنم.
اينطور بود که گپ ويژه SARS متولد شد.
شما پيگير مطالب هرکدوم که باشيد ميتونيد به اون يکي هم سر بزنيد. من هربار که گپ ويژه سارس مطلب جديدي داشته باشه بهتون خبر ميدم و لينک اون هم به درشتي و به رنگ قرمز تو منوي دست راست هست. توي اون سايت هم ميتونيد با کليک روي لوگوي گپ به اينجا برگرديد.
خوب، من کار خودم رو کردم. حالا نوبت شماست که نظرتون رو توي کامنتهاي همينجا يا گپ ويژه SARS بگذاريد.

۱۳۸۲ فروردین ۲۸, پنجشنبه

SARS به هند رسيد.
تو هم دلت گرفته، نه؟
حتماً خيلي دلت پره، نه؟
هي هق هق مي زني، هي گريه مي کني.
فکر کردي من نمي بينم؟
يه دو دقيقه ساکت مي موني بعد هاي هاي مي زني زير گريه.
سه روزه کارت شده همين.
يادتونه آخرين بار کي تو تهران بارون اينجوري اومد؟
*****
دلتون رو بسوزونم؟ چنارهاي خيابون ولي عصر توي بارون.
خود خيابون خيس، تاريک از ابر...
دو نفر که زير بارون دارن ميدوند به آدم تنه مي زنن و مي خندن...
عطر ياس، زير بارون، تو خيابون ولنجک.
بازم مي خواين؟ "بوي خاک عطر باران خورده در کهسار.."
دلتون سوخت؟

۱۳۸۲ فروردین ۲۷, چهارشنبه


بالاخره سايت دوستداران وزير اطلاعات عراق که به علت شلوغي سرورشان از کار افتاده بود، مجدداً راه افتاد. آدم بامزه اي بود، نه؟
اينهم ورق بازي با عکس سران بعث عراق. تازه براي فروش هم هست!


*****
رامتين يه شعر تو کامنتها نوشته که داشتم پنج دقيقه مي خنديدم:
"تغاري بشکند سارسي بيايد
جهان گردد به کام گپ نويسان"!!
اصلاً اينجوري نيست! باور کنيد اونقدر دلم واسه گپ خودمون تنگ شده. ولي چه کنم! احساس وظيفه (!!) است ديگه (جاي برره ايها خالي که عق بزنند.) تازه چه فايده که بعضيها قهر کردند و ديگه پاشون رو اينجا نميذارند...
SARS

سارس در ايران: روابط عمومي وزارت بهداشت توصيه کرده است که از سفر به جنوب شرقي آسيا خودداري شود. همچنين خبر از توزيع بروشور آموزشي کرده اند. اولين بيمار مشکوک به سارس ايراني هم فاقد نشانه هاي کافي براي بيماري اعلام شد (ايسنا نوشته فاقد علايم باليني و اپيدميولوژيک... يکي لطف کنه به من بگه "علايم اپيدميولوژيک" چيه!). دکتر گويا، رئيس مرکز مديريت بيماريها گفته اند افراد مشکوک به بيماري به بيمارستانهاي امام، لباف و لقمان مراجعه کنند. ايشان در مورد بيماران شهرستاني راهنمايي نکرده اند. ضمناً در همين گزارش ايسنا آمده است که بخش "ايزوله" در اورژانس و مجاور ساير بيماران است. اصل خبر را اينجا بخوانيد. توصيه؟ دست به دعا برداريد که SARS اينطرف نيايد!
اخبار خوب: بعد از اينکه دو گروه در کانادا و امريکا ژن کورونا ويروس باعث SARS را کشف کردند (ترجمه Map کردن ژنوم چيه؟؟)، WHO اميدوار است تستهاي بررسي بيماري به زودي قابل عرضه شوند.
ادامه خبرها: همه گيري بيماري در تورنتو خيلي از ديدگاه اپيدميولوژيک جالب است. گفته مي شود تعداد زيادي از افراد يک فرقه مذهبي به دليل شرکت در مراسم مشترک مبتلا شده اند و برخي مسئولين بهداشتي کانادا را مقصر مي دانند.
آخرين آمار: 3235 مبتلا، 154 مرگ. يک خبر با نمک هم استفاده يک دزد از ماسک SARS براي دزدي بانک است.
حرفه ايها:ظاهراً معماي super spreaders (افرادي که قدرت آلوده کنندگي بسيار زيادي دارند.) حل شده است.
خيلي حرفه ايها!: primer هاي PCR مورد استفاده در تستهاي سارس را که WHO پيدا کرده اينجا ببينيد.
از همه خوانندگان به خاطر اين سطر آخر پوزش مي طلبم!
اين فلش بامزه تبليغاتي رو از هوندا ببينيد (با تشکر از ژاله).
اين هم يه وبلاگ که در مورد قرقيزستان مي نويسه.

۱۳۸۲ فروردین ۲۵, دوشنبه

چهار نکته

1- ... دوستان از راست مي رنجد نگارم چون کنم?
2- ... پادشاهي کامران بود از گدايي عار داشت.
3- از دوست به يادگار دردي دارم
کاين درد به صد هزار درمان ندهم.
4- مانده تا برف زمين آب شود،
مانده تا بسته شود اينهمه نيلوفر وارونه چتر...
SARS

مناطق پر خطر بيماري (مناطقي که در آن علاوه بر بيماران سارس، زنجيره انتقال بيماري نيز فعال است) گسترش يافت و لندن و امريکا (هنوز شهر خاصي اعلام نشده است) به آن پيوستند. البته هنوز در لندن و امريکا شواهدي براي انتقال بين المللي نيست و توصيه خاصي در مورد سفر به آنها نمي شود. پزشکان بنگلادشي اعلام کردند که يک مورد به شدت مشکوک پيدا کرده اند. در صورت تاييد اين اولين مورد سارس در بنگلادش است. رهبران چين به شديد بودن بيماري اعتراف کردند. به نظر من موش و گربه بازي چينيها و پنهان کردن اطلاعاتشان ادامه دارد وگرنه چطور ممکن است در تمام مناطق که غالباً از نظر امکانات بهتر از چين هستند، نرخ بهبودي 20% باشد و در چين 80%!؟
بدليل سارس جام جهاني فوتبال زنان احتمالاً از چين منتقل مي شود و استراليا براي ميزباني اعلام آمادگي کرده است. آمار: 2960 بيمار، 119 مرگ، موارد جديد 90.

۱۳۸۲ فروردین ۲۳, شنبه

SARS

جديدترين گزارش سازمان بهداشت جهاني (WHO) در مورد سارس حاوي نکات برجسته اي است. اول اينکه همانطور که ساير اخبار هم نشان مي دهند، گسترش اپيدمي در چين ادامه دارد گرچه تعداد موارد جديد کم شده. دوم اينکه سنگاپور و ويتنام در زمينه کنترل اپيدمي بسيار خوب عمل کرده اند. (البته خبرهاي شخصي که به گوش من رسيده نشان مي دهد اين کنترل در سايه تعطيلي مدارس و قرنطينه بسياري از اهالي به دست آمده است.) سوم اينکه ميزان مرگ و مير در کانادا بالاتر از ساير جاها بوده چون متوسط سن مبتلايان بالاتره. در حاليکه ميزان مرگ در اثر بيماري در کل 4% بوده در کانادا 10% مبتلايان مرده اند.
تعداد موارد: 2890، مرگ: 109 دو کشور جديداً به کشورهايي که بيماري در آنها ديده شده پيوسته اند: افريقاي جنوبي و ژاپن. هند همچنان نگران رسيدن اپيدميست. اگر اين اتفاق بيفته تقريباً اپيدمي جهان گير (پان دميک) خواهد شد و از مسئولان ايراني، غير از همان کميته و قرنطينه بيمارستاني و جزوه آموزشي خبر جديدي در دست نيست.
WHO فعلاً هيچ اقدامي در مورد کالاها و دام ورودي از کشورهاي آلوده توصيه نميکند.
دو خبر متفرقه: 200 کارمند HP در تورنتو بخاطر مريض شدن يکي از کارمندان مرخصي گرفتند و اين اولين مورد از چنين رويدادي در امريکاي شمالي است. در تايوان SARS با مسايل سياسي و رابطه با چين مخلوط شده است.

حرفه ايها: راهنماييهاي WHO در مورد درمان سارس به روز شد. راهنماي درماني هم که LANCET منتشر کرد جالبه. و در مسابقه چاپ مقاله در مورد SARS فعلاً مجله نيوانگلند با دو مقاله جديد در مورد کورونا ويروس (اولي، دومي) پيشتازه!

۱۳۸۲ فروردین ۲۱, پنجشنبه

SARS

اخبار بد: به نظر نمياد سير SARS کند بشه. اين رو يه نفر از CDC گفته. هشت مورد مشکوک در BC ديده شده اند که به نظر مي رسه گسترش بيماري در کانادا محدود به تورنتو نيست. امروز 30% پروازها در فرودگاه هنگ کنگ لغو شد. آمار مبتلايان: 2722، مرگ: 106. براي ديدن نقشه جديد گسترش بيماري اينجا کليک کنيد.
خبر خوب: آونتيس رده هاي سلولي رو براي مطالعه روي SARS در اختيار NIH قرار ميده.
نامه اي از آسمان

آقاي عزيز،
با نهايت تاسف به اطلاع ميرساند دختر جواني از آشنايان شما که نامه ضميمه در جيبش پيدا شد، روز سه شنبه همراه والدينش بر اثر حمله گروهي از نئونازيستها کشته شد. به ضميمه نامه به نشاني روي آن برايتان ارسال مي شود.
من وظيفه دارم تسليت دولت آلمان را به دليل اين پيشامد ناگوار به شما ابلاغ کنم.
روابط عمومي اداره پناهندگان
مارلن کرپال


عمو جان سلام،
حال شما چطور است؟ خاله خوبند؟ ما همه خوبيم. بابا بالاخره ماشين خريد. سگمان هنوز توله هايش را نزاييده است.
الان جلوي تلويزيون نشسته ام و اين نامه را برايتان مي نويسم. تلويزيون بچه هاي عراقي را نشان مي دهد که با چشمهايي مملو از حسرت و ترس به دوربين نگاه مي کنند. گرچه شايد نهايت پستي باشد، ولي من از اينکه کنار پدر و مادرم نشسته ام و جاي نوجوانهاي هم سن و سال خودم در عراق نيستم، خوشحالم.
از وقتي به خاطر دارم (و حتي قبل از آن) مشغول رفتن از جايي به جايي بوده ام. مامان مي گويد در زمان تولد زردي داشته ام. براي همين مرا از زايشگاه با آمبولانس به يک بيمارستان اطفال برده اند. چهار ساله بودم که مرا از مهد کودکي که خيلي دوست داشتم برداشتند و جاي ديگري بردند. من لاغر شده بودم و مامان مي گفت به خاطر اينست که سر ناهار بهمان موز نمي دهند. مرا به مهد کودکي برد که سر ناهار موز مي دانند و لي تنهاي تنها بودم. آب و هواي شهري که زندگي مي کرديم خيلي بد بود. تابستانها آنقدر گرم مي شد که مي شد روي کاپوت ماشينها تخم مرغ نيمرو کني. بابا انتقالي گرفت و به شهر ديگري رفتيم. بعدش بابا با رئيسش اختلاف پيدا کرد. مي خواستند يک کثافت کاريهايي بکنند که بابا مخالف بود. وقتي بابا را از سرکار اخراج کردند، همه چيز را فروختيم و آمديم آلمان. اول اردوگاه بوديم. بعد وضع بهتر شد و آمديم اينجا پيش فاميلهايمان در هامبورگ. بقيه را هم که خودتان مي دانيد...
عموي عزيز، شايد ديگر به نظرتان برسد که مهاجرتهاي من تمام شده و حالا که ماشين خريديم، دورترين جايي که خواهيم رفت سوييس است. ولي اينبار فرق مي کند. من ديگر نه زردي دارم و نه موز با ناهارم مي خواهم، نه از آب و هواي گرم گريزانم، نه بابا از سرکار اخراج شده. اينبار مي خواهم بدانم آيا پاياني براي اين هجرتها هست يا نه؟ مي خواهم جايي باشم که چشمهاي بچه هاي عراقي را نبينم بدون اينکه کاري از دستم برآيد. مي خواهم نگران اين نباشم که فردا بمبها بر سر مردم کدام گوشه دنيا فرود مي آيند. آيا چنين جايي سراغ داريد؟
به همه سلام برسانيد.
دختر کوچک شما، س.
*****
1- اين داستاني نبود که قولش رو داده بودم. اين خودشو زد تو صف!
2- بين اينهمه SARS يه داستان هم عالمي داره، نه؟
3- دوست عزيز من مجهول الهويه -که براي خيليها ديگه معلوم الهويه شده!- کار جالبي کرده. يعني يه فهرست از جديدترين داستانهاي وبلاگي درست کرده و به داستانها امتياز هم ميده. حتماً سر بزنيد.

۱۳۸۲ فروردین ۲۰, چهارشنبه

Breaking news: واقعاً کار صدام تموم شده؟

Wanted!

تصوير کورونا ويروس احتمالي عامل SARS رو مشاهده مي فرماييد. کش و قوس سازمان بهداشت جهاني با چينيها ادامه دارد. خيليها از چين بخاطر عدم شفافيت در گزارشهاي مربوط به SARS بخصوص در شروع اپيدمي انتقاد ميکنند. تا هشت آوريل 2671 بيمار و 103 مرگ گزارش شده. اينجا کليک کنيد تا نقشه جديد آلودگي رو ببينيد. مشکل تستهاي تشخيصي همچنان اينه که مثبت شدنشون به احتمال قوي نشانه بيماريه (اختصاصي هستند) ولي وقتي منفي هستند ارزش زيادي ندارند (حساس نيستند).
اخبار بد:رويتر گزارش ميده که SARS وضعيت بد شرکتهاي هواپيمايي به دليل جنگ عراق رو بدتر مي کنه. دوتا خبر بد هم براي دکترها هست: براي اولين بار در امريکا يه کارمند بهداشتي مسئول مراقبت از بيمار SARS احتمالاً بيمار شده و در تايوان درآمد بيمارستانهايي که مريض SARS دارند، بدليل ترس مردم، 30-20 درصد کم شده. خبر خوب براي دکترها هم اينه که سنگاپور و هنگ کنگ به معدن مقاله نوشتن تبديل شده و پزشکاي چيني که اولين موارد رو پيدا کرده اند تبديل به قهرمان ملي شده اند. در سنگاپور مراسم اعتراف کليساي کاتوليک بدليل احتمال سرايت بيماري در فضاي بسته و کوچک اعتراف گيري لغو شده.
خبر -احتمالاً- خوب: اين منحني موارد جديد رو اين زير ببينيد:



به نظر مياد سير گسترش بيماري کند شده. البته چون هنوز آدمهايي که سوادشون بيشتره (!) در اين مورد چيزي نگفته اند، من بيشتر پافشاري نمي کنم.
براي حرفه ايها: اين شماره LANCET يه مقاله در مورد کوروناويروس SARS همراه دوتا commentry جالب داره. نگفتم آسياي جنوب شرقي داره بهشت مقاله نويسي ميشه؟!

۱۳۸۲ فروردین ۱۹, سه‌شنبه



اين تصوير گسترش نسبي SARS رو نشون ميده. رنگ قرمز نقاط اصلي اپيدمي و رنگ سبز موارد معدود و تک گير رو نشون ميده. براي شرح بيشتر تصاوير و خواندن داستان پراکنده شدن اپيدمي روي شکل کليک کنيد. خبر جديد احتمال راههاي سرايت جديد از طريق حشراته. وحشت از انتشار بيماري هند رو هم گرفته، گرچه هنوز موردي گزارش نشده و اولين موردشون عفونت گلو از کار در اومده. دست آخر درد و دلهاي اين خانواده کانادايي رو بخونيد که بدليل ابتلا به SARS باهاشون مثل هيولا برخورد ميشه. کاناداي قرن 21 يا اروپاي قرون وسطي؟
گزارش SARS

خبرهاي بد: اپيدمي ادامه دارد. دهمين مرگ در کانادا نشان مي دهد احتمالاً هنوز به قله اپيدمي نرسيده ايم. بيشترين تعداد موارد جديد هنوز از هنگ کنگ مي رسند. در سنگاپور يک گروه 29 نفري از کارکنان يک بيمارستان با هم مبتلا شده اند. مناطق اصلي درگير هنوز همانها هستند (گزارش اول همين وبلاگ را ببينيد.) سه تست تشخيصي تا بحال پيشنهاد شده اند که هر سه مشکلاتي دارند که مانع استفاده وسيع از آنها ميشود. آخرين آمار مبتلايان: 2601 مبتلا و 98 مرگ. پزشکان و متخصصين ميتونند اين مقاله جديد New England J Med رو در مورد اپيدمي مطالعه کنند. اين مطالعه نشون ميده تعداد زيادي از مبتلايان کارکنان بهداشتي بودند و همه مبتلايان تب داشتند.
خبرهاي خوب: مثل اينکه آش خيلي شور بود. مسئولين وزارت بهداشت بالاخره رضايت دادند که اطلاع رساني و قرنطينه بيماران مشکوک را انجام دهند. کاچي به از ...!
از دوست عزيزي که لينک html روزنامه ايران را در کامنتها گذاشتند تشکر ميکنم. گرچه هنوز اين سيستم فونت و user defined به نظرم کمي ناسزا دارد!

۱۳۸۲ فروردین ۱۸, دوشنبه

گزارش SARS


هنگ کنگ زير سلطه اپيدمي

خبرهاي بد: شرايط بعضي از کشورهاي آسياي جنوب شرقي بي شباهت به شرايط جنگي نيست. KLM پروازهاش رو کم کرده و احتمال ورشکستگي بعضي از شرکتها و هتلها وجود داره. گرچه اپيدمي به نفع داروخانه ها و سوپر مارکتها بوده. با دو مورد مرگ جديد در هنگ کنگ، يکي در کانادا و دوتا در سنگاپور، تعداد کل مرگها به 98 رسيده. اوضاع در مالزي هم بدتر شده و 7 مورد جديد گزارش شدند. مالزي در مورد بازگشت اتباعش به کشور در صورت داشتن علايم بيماري سختگيري ميکنه. استراليا پروتکل جديدي تدوين کرده که طبق اون SARS جزو بيماريهاي قابل قرنطينه طبقه بندي ميشه. اين در حاليه که مدير کل محترم کنترل بيماريهاي وزارت بهداشت ايران اظهار نظر کرده اند که هيچ نيازي به کاري نيست (روزنامه ايران يکشنبه 17 فروردين، صفحه 4. اين سيستم pdf افتضاح روزنامه ايران هرگونه لينکي رو غير ممکن ميکنه!) و هروقت WHO اعلام کنه ما دست به کار ميشويم! اين غفلت در شرايط فعلي دنيا و گسترش سريع بيماريها از راه مسافرت هوايي واقعاً جالبه. به هر حال WHO وقتي کشوري رو منطقه خطر اعلام مي کنه که مواردي از بيماري و مرگ ديده بشه. طبق شنيده ها و مطالب اعلام شده فعلاً مبادي ورودي ايران در مورد ورود اتباع کشورهاي آلوده يا مسافران هيچ مقرراتي اعمال نمي کنند.
خبرهاي خوب: علي رغم خبر ديروز بخش فارسي BBC (اين خبر رو در سايت انگليسي نديدم) مبني بر کند شدن سير انتشار بيماري و اظهار نظر يک کارشناس سازمان بهداشت جهاني در مورد احتمال فروکش کردن اپيدمي در گواندونگ، هنوز بعد از اظهار نظر Heymann در مورد احتمال ايجاد يک تست مناسب تشخيصي در "هفته هاي آينده" خبري که بشه بهش گفت "خبر واقعاً خوب" نداريم.

۱۳۸۲ فروردین ۱۷, یکشنبه

SARS-1

از اين به بعد تو گپ هر روز اخباري در مورد اين اپيدمي جديد داريم. گرچه هنوز رسماً هيچ موردي تو ايران گزارش نشده، با اين نظام مراقبت و مرزهاي ولنگ و باز حتماً به زودي زيارتشون مي کنيم. راه مقابله با يه اپيدمي اول هشياريه!
SARS چيه؟ اين حروف مخفف Severe Acute Respiratory Syndrome هست که مفهومش نشانگان حاد شديد تنفسيه. علامت اصلي (جديدترين تعريف سازمان بهداشت جهاني) تبه. پس هر کسي که تب بالا، سرفه يا تنگي نفس و سابقه تماس با فرد مبتلا يا مسافرت به مناطق آلوده داره بايد سريعتر به پزشک مراجعه کنه. اشکال عمده اين اپيدمي جديد اينه که ميتونه کشنده باشه و هنوز درمان نداره. راه انتقال تماس چهره به چهره (مثل ساير سرماخوردگيها) است و مي شه با رعايت بهداشت فردي جلوي انتقال رو تا حدي گرفت.
تا بحال (5 آوريل) مناطق اصلي آلوده اينها بودن: کانادا (تورنتو)، سنگاپور، چين (گوانجونگ، شانگزي)، هنگ کنگ، تايوان، ويتنام (هانوي). با اينحال موارد بيماري محدود به اين مناطق نبودند. 2416 مورد تا 5 آوريل وجود داشته اند که 89 تاشون مردند. بيشترين آلودگي مربوط به چين بوده (1220 بيمار و 49 مرگ). در هنگ کنگ 800 مورد (20 مرگ)، امريکا 115 مورد (بدون مرگ)، سنگاپور 101 مورد (6 مرگ) و کانادا 74 مورد (7 مرگ) گزارش شده. امريکاييها موارد مشکوک رو هم گزارش مي کنند واسه همين آمارشون نسبتاً بالاست. اروپا و استراليا تازه به زنجيره SARS پيوستند. اطراف ما هيچ موردي هنوز گزارش نشده که البته ميتونه به دليل ضعف گزارش دهي منطقه باشه.
آخرين اخبار: چينيها و سازمان بهداشت جهاني به دنبال علت بيماري. (+)
SARS به شدت به توريسم در آسيا ضربه ميزند. (+)
سازمان بهداشت جهاني: سفر به هنگ کنگ و گوانجونگ در چين را اگر اضطراري نيست به تعويق بيندازيد.(+)
*****
از جنگ: خاطرات جيم ميور از آخرين سفر کاوه گلستان:



وبلاگ استوارت که همراه گلستان و ميور بوده در باره شمال عراق. البته بخاطر سانحه پيش اومده مدتيه نمينويسه.
*****
داستان؟ پس فردا...