۱۳۹۰ دی ۲۹, پنجشنبه

حال‌مان را خوب كرديد


رفتم یه بسته پست کنم. مسئول باجه گفت کشور مقصد کجاست گفتم ایران ایناها و اضافه کردم همونی که گلدن گلوب برد دیشب. روی مونیتور دنبال تعرفه گشت و در حال جستجو تکرار می کرد آی رَن... آی رَن... گفتم نه "ای-ران" ببین شنیدی که دیشب مدونا هم درست گفت. درستش ایرانه. خیلی حال کردم که برای اولین بار خیالم راحت بود که اسم درست کشورم همونیه که من می گم نه اونی که این خانم چشم بادومی با اون لهجه افتضاحش تلفظ می کنه.... نگفتم هیچ کدوم از اینا رو... فقط تو ذهنم بود. خانومه نگاهی کرد و ماژیکش رو در آورد: از این به بعد اسم کشور رو درشت بنویس اینطوری: ایران.

۱۳۹۰ دی ۲۱, چهارشنبه

من از دوستت دارم

از تو سخن از به آرامی
از تو سخن از به تو گفتن
از تو سخن از به آزادی
وقتی سخن از تو می گویم
از عاشق از عارفانه می گویم
از دوستت دارم
از خواهم داشت
از فكر عبور در به تنهایی
من با گذر از دل تو می كردم
من با سفر سیاه چشم تو زیباست خواهم زیست
من با به تمنای تو خواهم ماند
من با سخن از تو خواهم خواند
ما خاطره از شبانه می گیریم
ما خاطره از گریختن در یاد
از لذت ارمغان در پنهان
ما خاطره ایم از به نجواها 
من دوست دارم از تو بگویم را
ای جلوه ی از به آرامی
من دوست دارم از تو شنیدن را
تو لذت نادر شنیدن باش
تو از به شباهت از به زیبایی
بر دیده تشنه ام تو دیدن باش
یدالله رویایی
-----
با تشکر از نیلوفر عزیز به خاطر یادآوریش و دوست عزیزی که اولین بار این شعر را به من آموخت... 9 سال پیش...