۱۳۸۶ آبان ۸, سه‌شنبه

جايزه براي بهترين ترجمه فارسي!


مكان: بيمارستاني در يك شهر كوچك چين.

۱۳۸۶ مهر ۱۵, یکشنبه

It is a f...ing Iranian student!



1- مايكل وينترباتم فيلم خوبي ساخته است. قلبي توانا فيلمي جذاب و گيراست درباره دنيل پرل، خبرنگاري امريكايي كه به دست گروههاي مرتبط با القاعده در پاكستان ربوده و سپس به طرز دلخراشي كشته شد (لينك فيلم را نمي گذارم ولي اگر خيلي مشتاق باشيد با قدري جستجو صحنه اي را كه گردنش را مثل يك گوسفند قرباني مي برند مي توانيد پيدا كنيد). فلش بكهايي كه به گذشته دني پرل (دن فاترمن) زده مي شود بدون اينكه شعاري باشد گذشته او را بازگو مي كند و باعث نزديكي بيننده به شخصيتش مي شود. وقتي مي فهميم پرل يهودي بوده و شايد به همين دليل مورد نظر آدمربايان قرار گرفته و زنش (انجلينا جولي) را در حال نيايش بودايي براي آزاديش مي بينيم، اهميت كار خانواده پرل را درك مي كنيم، كه بعد از مرگش بنيادي را تاسيس كردند كه هدف آن تقويت تفاهم بين فرهنگي است.
2- در سالن نمايش دو نفر هستيم (شبيه نمايش خصوصي!). ولي احساس من با ديگري (كه او هم معلوم است خيلي تحت تاثير قرار گرفته) فرق مي كند. صحنه اي از اواسط فيلم هست كه به گروه جستجو كننده خبر مي دهند جسد دني پيدا شده. بعد از لحظاتي نفس گير كه تيم جستجوگر نا اميد از نجات دادن دني بالاخره به محل مي رسند جسدي را مي بينيم كه مي تواند پرل باشد. مامور امريكايي مي فهمد كه جسد پرل نيست چون دندانهايش سيمي شده است. يكي از خبرنگاران زنگ مي زند تا اطلاع دهد (چون خبر كشف جسد در تلويزيون پخش شده) ولي ظاهراً حرفش را باور نمي كنند و مي گويند منبعش چه كسي است. خبرنگار عصباني مي شود و مي گويد يعني چي منبع كيه. من اينجا هستم و اين جسد (عين جمله بعدي اين است):
"It is a fucking Iranian student"
اين جمله به نظر خيلي منظور دار نمي رسد. طرف عصباني بوده چون حرفش را باور نمي كنند و از اين جستجو و استرس خسته شده پس يك فحشي مي پراند. اشكال كار اينجاست كه بعد از اين صحنه من هركاري مي كنم نمي توانم جمله را به صورت "It is a fucking German student" يا حتي "It is a fucking Mexican student" تصور كنم. آيا اگر آن دانشجو روسي يا ترك بود باز هم اين جمله گفته مي شد؟
از سالن بيرون مي آيم و يك قهوه سفارش مي دهم. به گارسون خوش مشربي كه قيمت را به هلندي مي گويد جواب مي دهم كه بايد بيشتر هلندي ياد بگيرم. مي خندد و عذر خواهي مي كند. بعد مي گويد اول كه آمده اينجا او هم اين مشكل را داشته و مهم نيست و مگر من كجايي هستم. وسوسه مي شوم كه جواب بدهم
"I am a fucking Iranian student"