خانم مسنی با بی میلی برای اولین بار در عمرش به روخوانی نمایشی می رود که به آن دعوت شده بود. بعد از اتمام روخوانی به پسرش زنگ می زند و می گوید موضوع فیلم بعدیش را پیدا کرده. پسر به توصیه مادرش کارگردانی فیلمی را می پذیرد که به سختی کسی حاضر می شود برایش سرمایه گذاری کند. فیلم در مورد مردی است که نمی خواهد شاه شود چون لکنت زبان دارد. فیلم نامه را کسی نوشته که خودش در کودکی لکنت زبان داشته. فیلم به آهستگی و بدون سر و صدا جای خودش را هم در میان منتقدین و هم در قلب تماشاگران پیدا می کند و سرانجام نه تنها اسکار بهترین کارگردانی را نصیب پسر آن خانم می سازد بلکه جوایز بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد نقش اصلی را درو می کند.
این داستان پریان در مورد فیلمی است که مانند خود جرج ششم با صبر و پشتکار بر لکنت زبانش غلبه کرده و از پس حریف قدری مثل قوی سیاه و رقیب پر زور و ادعایی مثل شبکه اجتماعی بر آمده است. گفتار شاه فیلمی هوشمندانه است. علاوه بر سختی های فیلمهای مشابه که روایتی واقعی از زندگی شخصیتی معاصر ارائه می دهند، مشکل دیگرش اینست که باید زندگی یکی از اعضای خانواده سلطنتی را روایت کند که اتفاقاً یکی از محبوبترین آنها (به دلیل نقشش در جنگ جهانی) و پدر ملکه فعلی انگلستان است. حال تصور کنید داستان فیلم هم در مورد نقصی در این فرد است که به طور بالقوه می تواند حتی برای یک سیاستمدار متوسط به معنای پایان زندگی حرفه ایش باشد. با تمام اینها به نظر من فیلم، کاری بی نقص و شسته رفته است و غیر از بازی عالی کالین فرث و جفری راش (این دومی هم باید اسکار می گرفت) و استفاده بسیار خلاقانه از موسیقی سمفونی 7 بتهوون، چیزی که آنرا به حد یک "شاهکار" برساند ندارد. شاید هم مزیت اصلی اش همین باشد که کمتر کسی می تواند از آن بدش بیاید. علاوه بر آنچه تام هوپر به عنوان درس اخلاقی گفت (همیشه به حرف مادرتان گوش کنید) دومین درس اخلاقی فیلم اینست: ساده و بی ادعا باشید!
*****
1- من اصرار دارم که بر خلاف آنچه در افواه جا افتاده، اسم درست فیلم "گفتار شاه" است و نه "سخنرانی شاه". دلیلم هم اینست که کلمه speech در عنوان اصلی هم به معنی سخنرانی است و هم نقص گفتاری را می رساند (جفری راش نقش یک speech therapist را بازی می کند که به فارسی می شود گفتار درمانی). کلمه سخنرانی روی دوم این عنوان را نمی رساند.
2- عنوان این نوشته از نام فیلم جان هیوستون (مردی که می خواست سلطان باشد) گرفته شده.
این داستان پریان در مورد فیلمی است که مانند خود جرج ششم با صبر و پشتکار بر لکنت زبانش غلبه کرده و از پس حریف قدری مثل قوی سیاه و رقیب پر زور و ادعایی مثل شبکه اجتماعی بر آمده است. گفتار شاه فیلمی هوشمندانه است. علاوه بر سختی های فیلمهای مشابه که روایتی واقعی از زندگی شخصیتی معاصر ارائه می دهند، مشکل دیگرش اینست که باید زندگی یکی از اعضای خانواده سلطنتی را روایت کند که اتفاقاً یکی از محبوبترین آنها (به دلیل نقشش در جنگ جهانی) و پدر ملکه فعلی انگلستان است. حال تصور کنید داستان فیلم هم در مورد نقصی در این فرد است که به طور بالقوه می تواند حتی برای یک سیاستمدار متوسط به معنای پایان زندگی حرفه ایش باشد. با تمام اینها به نظر من فیلم، کاری بی نقص و شسته رفته است و غیر از بازی عالی کالین فرث و جفری راش (این دومی هم باید اسکار می گرفت) و استفاده بسیار خلاقانه از موسیقی سمفونی 7 بتهوون، چیزی که آنرا به حد یک "شاهکار" برساند ندارد. شاید هم مزیت اصلی اش همین باشد که کمتر کسی می تواند از آن بدش بیاید. علاوه بر آنچه تام هوپر به عنوان درس اخلاقی گفت (همیشه به حرف مادرتان گوش کنید) دومین درس اخلاقی فیلم اینست: ساده و بی ادعا باشید!
*****
1- من اصرار دارم که بر خلاف آنچه در افواه جا افتاده، اسم درست فیلم "گفتار شاه" است و نه "سخنرانی شاه". دلیلم هم اینست که کلمه speech در عنوان اصلی هم به معنی سخنرانی است و هم نقص گفتاری را می رساند (جفری راش نقش یک speech therapist را بازی می کند که به فارسی می شود گفتار درمانی). کلمه سخنرانی روی دوم این عنوان را نمی رساند.
2- عنوان این نوشته از نام فیلم جان هیوستون (مردی که می خواست سلطان باشد) گرفته شده.
با این که با نظرت کاملن موافقم، اما من با Black Swan خیلی بیش تر ارتباط برقرار کردم.
پاسخحذفA witty, beautiful title for your writing...
پاسخحذف