فرشيد كه يادتونه؟ هموني كه اولين بار اينجا رو طراحي كرد و با سيمپيوترش خفه مون كرد! وقتي هم خيلي نو آوري مي خواست بكنه در مورد تاريخچه چلوكباب لينك مي داد! حالا يه وبلاگ داره... والا ما تو عالم رفاقت لينك داديم ولي اگه كسي خوند و فهميد مشغول الذمه است (بچه كه بودم فكر مي كردم اين كلمه "مش غول و ذومه" است! يعني مشهدي غول و يه چيزي كه نمي فهميدم!)اگه معني اش رو به زبون عادي نفرسته برام! در مناقب سايتش همين بس كه 80% بازديد كنندگانش با linux كار مي كنن (فكرش رو بكنين كه چه آدماي خطرناك و نابابي هستن!) و خودش الان داشت مي گفت كاش يه وبلاگ واسه آدماي عادي داشتم!
از شوخي گذشته دلم براش تنگ شده (هم در عالم واقع و هم در گپ). خانمها و آقايان اين شما و اين آقاي سيستم عامل!
*****
يادي از قديم:
مرا
تو
بیسببی
نيستی.
بهراستی
صِلتِ کدام قصيدهای
ای غزل؟
ستارهبارانِ جوابِ کدام سلامی
به آفتاب
از دريچهیِ تاريک؟
کلام از نگاهِ تو شکلمیبندد.
خوشا نظر بازيا که تو آغازمیکنی!
*
پسِ پشتِ مردمکانات
فريادِ کدام زندانیست
که آزادی را
به لبانِ برآماسيده
گلِ سرخی پرتابمیکند؟ــ
ورنه
اين ستارهبازی
حاشا
چيزی بدهکارِ آفتاب نيست.
*
نگاه از صدایِ تو ايمنمیشود.
چه مومنانه نامِ مرا آوازمیکنی!
*
و دلات
کبوترِ آشتیست،
درخونتپيده
به بامِ تلخ.
بااينهمه
چه بالا
چه بلند
پروازمیکنی!
احمد شاملو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما: