بنده خیلی به سنن و عقاید ایرانی احترام میگذارم و خیلی هم با آنها حال می کنم. هر جای دنیا هم که رفته ام از آداب کشورم و خوبی هایش نمونه ای برده ام. ولی سرنا را از سر گشادش نمی شود زد. اگر یلدا عزیز است و چهارشنبه سوری را سالهاست مردم علی رغم مشکلات جشن میگیرند، به خاطر اینست که این مناسبتها جای خودشان را (به هر دلیل و شکلی) در فرهنگ مردم باز کرده اند. همانطور که نمیشود یک روز ناگهان تصمیم بگیریم عید نوروز را سه روز جابه جا کنیم، نمی شود چشممان را باز کنیم و ناگهان بگوییم اصلاً به جای ولنتاین سپندارمذگان! حالا این جانشین برحق ولنتاین، مراسمش چیست، کدام مغازه کادوهایش را می فروشد، چند نفر از وجودش خبر دارند، اصلاً کدام روز است (این آخری خیلی بامزه است که جشنی که اسمش اسفند است را انداخته اند بهمن که لابد تا ملت از تب و تاب ولنتاین و عشق و عاشقی نیفتاده اند جشن بگیرند!) کل فرهنگسازی (!) اش هم می شود یک سری فعالیت مجازی با عکسهای کلیشه ای از پاسارگاد و تخت جمشید و دختر تپلی ابرو پیوسته که یکی از سربازهای هخامنشی (که اخیراً از روی نقش برجسته های تخت جمشید مرخصی آمده) بغلش کرده! فرهنگ (چه خوشمان بیاید و چه نه) از کسی دستور نمی گیرد: نه از فلان وزارتخانه و نه از فلان صفحه فیس بوکی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما: