۱۳۸۲ تیر ۹, دوشنبه

حدس بزن چه كسي براي شام نمي آيد.



چارلي (همفري بوگارت)- نمي تونيم اين كار رو بكنيم.
رز (كاترين هپبورن)- از كجا مي دوني؟ تو كه تا به حال امتحان نكردي.
چارلي - آره خوب. تا به حال اينو كه يه گوله تو مغزم خالي كنم رو هم امتحان نكردم! -قايق افريكن كوئين (جان هيوستون-1951)

هميشه براي من يه معما بود كه چطور يه نفر مي تونه تقريباً تمام ركوردهاي جوايز اسكار رو بشكنه: 12 بار نامزد اسكار (ركوردي كه پارسال مريل استريپ بالاخره اون رو شكست) و چهار بار بردن اون كه هيچ هنرپيشه اي، چه مرد و چه زن تا به حال نتونسته باهاش رقابت كنه. جالب اينجاست كه هم مريل استريپ و هم كاترين هپبورن هر دو بازيگرهاي خوش قيافه اي نيستند! به هر حال كاترين هپبورن (لطفاً با آدري هپبورن اشتباه نشه) در 96 سالگي در گذشت.
كم كم گپ داره به مركز اعلان مرگ بازيگرهاي بزرگ تبديل ميشه!
يه خبر بد: بلاگر من هم نو شد!!
*****
You are frozen, when your heart's not open!

۱۳۸۲ تیر ۱, یکشنبه

گپ ويژه SARS به روز شد.

۱۳۸۲ خرداد ۲۸, چهارشنبه

واسه خودم يه پنجره، براي تو يه آسمون،
واسه خودم يه ستاره، براي تو يه کهکشون،
واسه خودم يه چشمه سار، براي تو درياها رو،
واسه خودم يه برگ سبز، يه دشت گل براي تو...

واسه خودم يه پنجره، يه ستاره، چشمه سارو..
براي تو يه آسمون، يه دشت گل، درياها رو...
يک کلمه که اسم توست براي من، براي من،
يه عالمه حرف قشنگ براي تو، براي تو...

۱۳۸۲ خرداد ۲۵, یکشنبه

گپ ويژه SARS به روز شد.

۱۳۸۲ خرداد ۲۴, شنبه



"موقعي رو که پدرم اون تفنگ رو بهم داد به خاطر دارم. يادم مياد گفت نبايد هيچ چيزي رو توي خونه نشونه برم. گفت ترجيح ميده من تو حياط خلوت به قوطي حلبيهاي خالي شليک کنم، ولي به هر حال دير يا زود وسوسه مي شم که دنبال پرنده ها برم. گفت ميتونم هر زاغ کبودي که تونستم رو بزنم، ولي بايد يادم باشه که کشتن مرغ مقلد يه گناهه. خوب فکر کنم به خاطر اينکه مرغاي مقلد هيچ کاري جز آواز خوندن واسه لذت ما نمي کنن. اونا باغاي مردم رو نمي خورن، تو تختخواب حصيري لونه نمي کنن، هيچ کاري نمي کنن جز اينکه از ته دلشون براي ما بخونن."- کشتن مرغ مقلد

مرگ گريگوري پک، گرچه جزو هنرپيشه هاي محبوب من نبود، برام تلخي جدا شدن از دوستي رو داشت که بيشتر از خودش، به خاطر اينکه ياد آور خاطرات يه دوران بود سخته. من گرگوري پک رو نمي تونم بدون آدري هپبورن به خاطر بيارم، در تعطيلات رمي، اونجايي که به زبون رمز به پرنسس اطمينان ميده که "اعتقاد علياحضرت به روابط انساني نا موجه نخواهد بود."

۱۳۸۲ خرداد ۲۰, سه‌شنبه

آن کيست کز روي کرم با ما وفاداري کند،
بر جاي بدکاري چو من يک دم نکوکاري کند...
*****
Salam Pax وبلاگ نويس مشهور بغدادي، در خاطراتش از روزهاي جنگ و بعد از آن با نکته بيني چيزهايي توصيف مي کند که در هيچ رسانه اي ديده نمي شود. از تاثير شبکه ايراني العالم بر مردم عراق تا ميزان محبوبيت نوشابه زمزم در بغداد...
از حواشي اين مشهور ترين وبلاگ نويس دنيا هويت اوست که هميشه در بوته ابهام قرار داشته (بعضي حتي در واقعي بودن اين فرد شک دارند). و حالا اين روايت يک روزنامه نگار که بي آنکه بداند مدتها او را مي شناخته و داستان بسيار خواندني اش در مورد اين وبلاگ نويس مرموز (با نام کوچک واقعي سلام) خيلي از ابهامها را روشن مي کند.

۱۳۸۲ خرداد ۱۹, دوشنبه

erratum

يادداشت شنبه 17 خرداد بنده در مورد مفهوم خوشبختي مورد اعتراض جمعي از دوستان، بخصوص بانوان مکرمه قرار گرفت. بعد از انديشيدن زياد متوجه شدم که موقع خواندن متن انگليسي مفهوم ديگري در ذهنم بوده ولي از ترجمه به دليل کم دقتي اين چنين مستفاد مي شود (اوهوي! نکوهيده ها! من هم بلدم اينطوري بنويسم!) که من خوشبختي را در رضايت شغلي صرف مي دانم. خوب! جمله آخر را اصلاح مي کنم:

اگر مي خواهي تمام عمر خوشبخت باشي...
... ياد بگير از کاري که مي کني لذت ببري.

اميدوارم رفع سو تفاهم شده باشد. ضمناً اگر کسي قدم رنجه کرده به اتاق کار شلوغ بنده تشريف آورد مي تواند کاريکاتور مربوط به اين متن را به عينه ملاحظه کند.
بنده به علت تب بالا مرخص مي شوم. زياده عرضي نيست...
يک يادداشت تهوع آور*!

امروز موقع خوردن ناهار به فکر منابع انساني افتادم. فکر کردم هر چيزي که الان بخورم، تا دو ساعت ديگه بالا ميارم. قسمت ارزونتر و کم زحمتتر غذا رو، نصف کردم و خوردم. من امروز مقدار زيادي خورش قيمه را از نابودي نجات دادم و به بشريت ثابت کردم که حتي در بيماري هم مي توان کره زمين را از نابودي حفظ کرد!

پانويس:

*تهوع آور: چيزي که باعث تهوع شود. به معني مزخرف و بسيار بد هم آمده است!

۱۳۸۲ خرداد ۱۷, شنبه

اگر مي خواهي:

اگر مي خواهي يکساعت خوشبختي را تجربه کني، چرت بزن.
اگر مي خواهي يک روز خوشبخت شوي، پيک نيک برو.
اگر مي خواهي يک هفته خوشبخت باشي، مسافرت کن.
اگر مي خواهي براي يک ماه خوشبختي را لمس کني، ازدواج کن.
اگر مي خواهي يکسال خوشبخت باشي ثروتمند شو.
اگر مي خواهي تمام عمر خوشبخت باشي...
... ياد بگير که از کارت لذت ببري.

ناشناس!

۱۳۸۲ خرداد ۱۲, دوشنبه

با ارزشترين مايملکتان چيست؟
در ازاي چه بهايي حاضريد از آزاديتان بگذريد؟ چه قدر حاضريد بگيريد تا در قفسي زندگي کنيد؟ يک ميليون؟ يک ميليارد؟ به تومان؟ به يورو؟
پول را براي چه مي خواهيد؟ براي چه کار مي کنيد يا درس مي خوانيد؟ چه چيز (هايي) انگيزه شما را از ميل به داشتن ماشين، موبايل يا کامپيوتر تشکيل مي دهند؟
در مقابل از دست دادن آزاديهايتان، در مواقع مختلف زندگي، چه به دست آورده ايد؟ آيا راضي هستيد؟
چه قدر مي دهيد تا همين فردا مثل يک پرنده به شما پر پرواز داده شود؟
عشق اسارت است يا رهايي؟