میدان فیلم مستندی است که به وقایع انقلاب مصر از ابتدا تا سرنگونی مرسی می پردازد و امسال کاندیدای اسکار بهترین فیلم مستند هم بوده. فیلمساز با همراه شدن با احمد (انقلابی جوان)، مگدی (طرفدار اخوان المسلمین)، یک ژورنالیست و تعدادی زن انقلابی سعی میکند روایتی چند سویه از انقلاب مصر بدهد.
فیلم آینه آنچه است که در خلاء مصر رخ داد. در نبود تشکل سیاسی یا اجتماعی، فریادهای مردم مصر راهی به جز دو قطبی که بیرون از این خلاء بودند نمی یافت: اخوان یا ارتش. خود انقلابیهای فیلم هم با اینکه می خواهند سرنگون کنند، اعتراف می کنند که بعد از سرنگونی به خلائی می رسند که ایندو نیروی (هردو) سرکوبگر و تمامیت خواه آنرا پر خواهند کرد و در نهایت این تاسف که مردم بازیچه ارتشی شدند که با کمک آنها قدرتش را مستحکم می کند. من فکر می کنم که انقلاب مصر باید از فرصت دموکراسی نیمبند مرسی استفاده می کرد تا سر فرصت با بازسازی اپوزیسیونی دموکراتیک این خلاء را پر کند، ولی این فرایند سالها زمان می برد و برای جوانان پر شر و شور انقلابی مطلوب نیست.
احمد میگوید که مهمترین دستاورد این انقلاب برای مردمی که حیات سیاسی نداشتند جز اینکه فرعونی را بالای سر خود ببینند، این بود که یاد گرفتند فریاد بزنند و خواسته هایشان را بگیرند. نوعی خودباوری که محدود به حیات سیاسی نیست، آنجا که احمد می گوید حتی بچه ها بازیهای انقلاب و سقوط نظام ابداع کرده اند و به نظر من بهترین صحنه فیلم جایی است که بچه ها با الهام از شعار مشهور "الشعب یرید اسقاط النظام" (ملت سقوط نظام را می خواهد) می گویند "الشعب یرید شوكولاته للأطفال" (ملت شکولات برای بچه ها می خواهد!).
به نظر من کاندیدا شدن فیلم برای اسکار بیشتر مدیون داغ بودن موضوع آن است تا چیز دیگر و گرچه فیلم به بطن وقایع مصر می پردازد، ساختار آن به عنوان یک فیلم چندان هم استثنایی نیست تا بتوان آنرا یکی از بهترین فیلمهای مستند سال دانست. بیشتر شخصیتهای فیلم یا رها میشوند، یا نقششان خیلی مشخص نیست و تنها احمد و مگدی را می توان راویان مشخص فیلم دانست. به خاطر همین هم هست که فیلم با وجود موضوع جذابش گاه خسته کننده میشود.
--------
برای من دیدن چهره های این مردم دوست داشتنی و خونگرم خاطراتی شیرینی را زنده کرد که با تلخی خرابی و کشتار در میدان تحریر (یکی از دوست داشتنی ترین نقاط دنیا) آمیخته بود.