۱۳۸۲ اردیبهشت ۴, پنجشنبه

از وبلاگشهر و چيزهاي ديگر

من هي به اين دوستم گفتم بشين يه وبلاگ خوب در مورد زندگي در کانادا بنويس. از ديد يه آدمي که وارد اون (به قول خودشون) کاميونيتي شده و مي تونه زشتي و زيباييش رو درست ببينه. به خرجش نرفت که نرفت. بفرما: اينهم وبلاگ يه نفر از تورنتو با اسم با مسماي "زندگي دوگانه انانا":
"سرگرمي هاي مردمان همه جهان گويي همان تو پ قلقلي است .هرچند توپش چندان هم قلقلي نباشد. "
"با همه توانم براي رسوخ به فرهنگ سرزمين ميزبانم تلاش ميکنم. از وسواس هاي بسياري دست شسته ام (از جمله آب کشيدن کف حمام) و لهجه غليظ ايرلندي تبارها را تقليد ميکنم. اما هنوز خبري از ايران پريشانم ميکند .آن پاره وانهاده را بايد کاريش کرد. "
*****
آليس خانم برگشتند. يعني تصميم گرفتند به شگفتزار برگردند و بازهم بنويسند. به اميد اينکه اين سفر طولاني تر از معمول خستگي شونو در کرده باشه.
*****
"نويسنده وبلاگ گپ اينقدر درباره SARS نوشت كه همگان به تنگ آمدند !!! و به ناگه گپ ويژه سارس متولد شد !"-روايت سرکار نازبانو خانم از تولد گپ ويژه SARS.
*****
اينهم يه کاريکاتور بامزه برره اي-آمريکايي در باره جنگ از نويسنده وبلاگ غلاف تمام فلزي که در ضمن از کاريکاتوريستهاي وبلاگ فعلاً در انتظار دات کام شدن بن بست هستند.
*****
و سرانجام: شعر فروغ با صداي فروغ (باز هم با تشکر از ژاله) تولدي ديگر رو که همه دوست دارين نه؟
*****
يعني ميشه يه جمعه تعطيل باشم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما: