۱۳۸۱ مهر ۲۲, دوشنبه

آرش جوانه مي زند!!
من امروز به طور قاطع تصميم گرفتم تکثير شده، به پنج نفر تبديل شوم و چون از طريق تقسيم دوتايي فقط ميشود به ضرايب دو تکثير شد، بايد جوانه بزنم! فهرست و شرح وظايف من ها(!) به اين ترتيب است:
نفر اول: کارگر! سرکار مي رود!
نفر دوم: دانشجو، سر کلاس ميرود و امتحان مي دهد.
نفر سوم: e! وبلاگ مينويسد، ايميل چک ميکند، سايت درست مي کند.
نفر چهارم: آرش! (بالاخره هرچي جوانه بزنم از اصلم هم چيزي مي مونه!) فکر مي کند و غصه مي خورد.
نفر پنجم: روابط عمومي و بين الملل! به مردم لبخند مي زند و دست به سرشان مي کند (گاهي هم رفقا را با هم آشتي مي دهد!)
نفر ششم: خدمات، دنبال کارهاي اداري و شخصي مي دود.
نفر هفتم: هماهنگي و رسيدگي به شکايات، روابط شش نفر ديگر را تنظيم کرده، اختلافاتشان را حل مي کند.

اه!! ديدين چي شد؟ ما پنج نفريم ولي کار هفت نفر رو بايد بکنيم! بنابرين بر طبق سيستم مديريتي ايراني، کار دو نفر آخرو بين بقيه پخش مي کنيم. بخصوص به "آرش" کار مي ديم! آخه فکر کردن هم شد کار؟؟ بعد چون اون پنج تا زير اين همه کار له ميشن، هر کدوم اونا هم جوونه مي زنن جمعاً مي شيم بيست و پنج تا! حالا فهميدين بحران جمعيت چطور ايجاد ميشه؟ ببينم، معلومه من خيلي قاط زدم؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما: